مخترع فرانسوی ژوزف-ماری ژاکارد، که مأمور تعمیرات اساسی ماشین بافندگی ووکانسون شده بود، این کار را بدون دستورالعملی انجام داد که گم شده بود. در سال 1801، در نمایشگاه صنعتی پاریس، او طراحی بهتری را به نمایش گذاشت. در سالهای 1804–1805 او اختراعی را معرفی کرد که از آن به بعد باعث شد تا ماشین بافندگی که به آن متصل است، بافندگی ژاکارد نامیده شود.
ماشین بافندگی ژاکارد
ماشین بافندگی ژاکارد
ماشین بافندگی ژاکارد، حکاکی، 1874. در بالای دستگاه مجموعه ای از کارت های پانچ وجود دارد که برای کنترل الگوی بافت به داخل ماشین بافندگی وارد می شود. این روش برای صدور خودکار دستورالعملهای ماشین تا قرن بیستم توسط رایانهها به کار گرفته شد.
آرشیو بتمن
ضمیمه ژاکارد یک دستگاه ریزش انتخابی خودکار است که در بالای ماشین بافندگی نصب می شود و توسط یک آج که توسط بافنده کنترل می شود کار می کند. اینجا کلیک کنید همانطور که در دستگاه کششی، هر نخ تار از یک حلقه در یک طناب کنترلی عبور می کند که توسط یک وزنه محکم نگه داشته می شود. هر طناب از یک سیم ("قلاب") آویزان است که در پایین خم می شود تا طناب را نگه دارد و در بالا خم می شود تا دور تیغه ها یا میله های گریف، مکانیزم بالابر، قلاب شود. برای اینکه فقط آن دسته از نخهای تار که برای شکلگیری الگو مورد نیاز هستند، بلند شوند، باید برخی از قلابها را از گریف بالارونده جدا کرد. این کار توسط سوزن های افقی متصل به قلاب ها انجام می شود. همانطور که کارت الگوی سوراخ شده در جای خود روی استوانه حرکت می کند (که در واقع یک بلوک چهار گوش است)، سوزن ها از سوراخ های کارت عبور می کنند و تارها بلند می شوند. در جاهایی که هیچ سوراخی وجود ندارد، سوزنها به عقب رانده میشوند (با یک حرکت فنر در انتهای مخالف هر کدام)، قلابها را از میله گریف بالا میکشند و تارها بالا نمیآیند.
هر کارت نشان دهنده یک پرتاب شاتل است و الگوی از پیش نویس بافت طراح به کارت ها منتقل می شود. اگرچه هر ضمیمه ژاکارد از نظر تعداد قلاب هایی که می تواند کنترل کند محدود است و بنابراین، در اندازه الگوی تکراری، می توان چندین ضمائم ژاکارد را به یک ماشین بافندگی اضافه کرد تا بافنده نه تنها بتواند پارچه های پیچیده ای تولید کند، بلکه بتواند پارچه ببافد. تصاویر در اندازه قابل توجه
شاتل پرنده
اولین گام تعیین کننده به سمت اتوماسیون ماشین بافندگی اختراع شاتل پرنده بود که در سال 1733 توسط جان کی انگلیسی به ثبت رسید. کِی بافنده پارچه های پهن باف بود که به دلیل عرضشان دو بافنده باید کنار هم بنشینند، یکی شاتل را از سمت راست به مرکز پرتاب می کرد و دیگری بین تارها می رسید و آن را به سمت چپ می فرستاد. و سپس آن را به مرکز برگردانید. توقف شاتل و رسیدن بین تارها باعث ایجاد نقص در پارچه شد. کی یک اتصال مکانیکی ابداع کرد که توسط طناب تکان خورده توسط بافنده کنترل میشود و شاتل را از میان سوله به پرواز در میآورد. تکان دادن بند ناف در جهت مخالف، شاتل را به سفر برگشت فرستاد. با استفاده از شاتل پرنده، یک بافنده میتوانست پارچههایی با هر عرضی را سریعتر از دو تا قبل از آن ببافد. با این حال، مزیت مهم اختراع کی، سازگاری آن با بافت خودکار است.
دستگاه های بافندگی نیرو محور
اولین ماشین قدرتی برای بافتن کالاهایی به عرض پارچه، که در سال 1785 توسط ادموند کارترایت، روحانی انگلیسی به ثبت رسید، ناکافی بود زیرا فقط سه حرکت را در نظر می گرفت: ریختن، چیدن و پیچیدن پارچه بافته شده بر روی تیر پارچه. ثبت اختراع دوم کارترایت (1786) بسیار جاه طلبانه بود، اما مفهوم ماشین بافندگی او مبنایی برای ماشین بافندگی موفق شد.
یکی از موانع بزرگ برای موفقیت ماشین بافندگی، لزوم توقف مکرر ماشین بافندگی به منظور پانسمان (یعنی اعمال اندازه روی) تار بود، عملیاتی که مانند بسیاری دیگر، در زمان مناسب و معقولی انجام شده بود. بافت با دست انجام می شد. با استفاده از دستگاه بافندگی نیرو، یک نفر دوم باید به طور مداوم برای انجام این کار استخدام می شد، بنابراین هیچ صرفه جویی در هزینه و زمان وجود نداشت. در اوایل قرن نوزدهم یک دستگاه پانسمان ساخته شد که تار را پس از پیچاندن آن بر روی تیر تار و زمانی که به تیر پارچه منتقل میشد، آماده میکرد. اگرچه بعداً با یک دستگاه اندازهگیری بهبودیافته جایگزین شد، اما دستگاه بافندگی برق را به ابزاری کاربردی تبدیل کرد.
پیشرفت های انجام شده توسط ویلیام هوراکس اسکاتلندی بین سال های 1803 و 1813 شامل بهبود روش برداشتن پارچه (یعنی پیچاندن پارچه بافته بر روی تیر پارچه) و ساخت ماشین فشرده تر از آهن بود که در مقایسه با چوب به فضای کمی نیاز داشت. دستباف
فرانسیس کابوت لوول، از بوستون، بافندگی قدرتی را آزمایش کرد و برای افزایش سرعت بافت، پیشرفت هایی را اضافه کرد و همچنین دستگاه پانسمان را بهبود بخشید.
یک پیشرفت ارزشمند، حرکات شل کردن و برداشتن، برای حفظ کشش تاب یکنواخت به طور خودکار بود. اصل نگه داشتن در ضرب (یعنی اجازه ندادن تار تا زمانی که چنگ در جای خود قرار نگیرد) که برای اولین بار توسط اراستوس بریگام بیگلو در قالی بافی به کار رفت، با موفقیت در تمام انواع بافندگی اعمال شد. یکی دیگر از اختراعات Bigelow، قابل استفاده در power lo
oms به طور کلی اگرچه برای اولین بار در ماشین بافندگی فرش مورد استفاده قرار گرفت، مکانیسم توقف ترمز اصطکاکی بود که اجازه می داد بافندگی بدون ضربه متوقف شود.
این تحولات در درجه اول مربوط به دستگاه بافندگی قدرتی بود که برای بافندگی کالاهای ساده استفاده می شد. ویلیام کرامپتون، یک ماشینکار انگلیسی که در ماشینفروشی متصل به یک کارخانه پنبه در ماساچوست کار میکرد، ساخت ماشین بافندگی را که میتوانست اجناس فانتزی ببافد، در سال 1837 در ایالات متحده و انگلستان به ثبت رساند. ماشین بافندگی بعدها توسط او بسیار بهبود یافت. پسر جورج کرامپتون چنین اختراعات قرن 19 تولید کالاهای نساجی را برای هر مصارفی در حجم و تنوع زیاد و با هزینه کم ممکن ساخت.
دستگاه های بافندگی مدرن
ماشینهای بافندگی مدرن هنوز هم با تکرار عملیات ریختن، چیدن و کوبیدن به صورت متوالی میبافند، اما در این چارچوب در طول قرن بیستم پیشرفت قابلتوجهی صورت گرفته است. چندین نوع جدید از ماشین بافندگی مورد استفاده صنعتی قرار گرفته اند، در حالی که انواع قدیمی تر تصفیه شده و دامنه آنها گسترش یافته است. دو تأثیر اصلی افزایش هزینه نیروی کار و استفاده روزافزون از نخ های مصنوعی پیوسته بوده است. اولین مورد منجر به افزایش کنترل خودکار، حمل خودکار بسته های نخ و استفاده از بسته های بزرگتر شده است. دوم، دقت و پرداخت بیشتر در ساخت بافندگی، زیرا کمبود در این کیفیت ها به راحتی در کیفیت پارچه ساخته شده از این نخ ها منعکس می شود.بیشتر مطالعه کنید
بافندگیهای مدرن را میتوان به دو دسته دستهبندی کرد که پارچه را به شکل صاف یا لولهای تولید میکنند. دستگاههای بافندگی از نوع اول که شامل همه آنها به جز تعداد کمی است، بافندگی تخت نامیده میشود. بقیه به صورت دایره ای توصیف می شوند. از آنجایی که اکثریت دستگاههای بافندگی تخت هستند، این صفت تنها زمانی استفاده میشود که باید تمایز قائل شد. بافندگیهای مسطح به دو دسته تقسیم میشوند: آنهایی که از شاتل استفاده میکنند و آنهایی که پود را از یک منبع ثابت میکشند که معمولاً بافندگی بدون شاتل نامیده میشود. (این اصطلاح کاملاً رضایت بخش نیست، زیرا برخی از ماشین های بافندگی اولیه از شاتل استفاده نمی کنند و صرفاً از داخل سوله چوبی را می گذرانند که بر روی آن پود زخمی شده است.) بافندگی های شاتل بر اساس اینکه شاتل با دست یا خودکار پر می شود به دو گروه تقسیم می شوند. . نوع دوم اغلب به عنوان ماشین بافندگی خودکار توصیف می شود، اما، به جز برای پر کردن شاتل، در عملکرد خود به طور خودکار بیشتر از ماشین بافندگی دستی یا به اصطلاح غیرخودکار نیست، که مانند همه ماشین های بافندگی مدرن، با نیروی برق کار می کند. موتور الکتریکی. در هر دو نوع بافندگی عمل بافت واقعی کاملاً خودکار است و دقیقاً به همان روش انجام می شود.
نمودار یک بافندگی مدرن
نمودار یک بافندگی مدرن
بخش های اصلی یک بافندگی مدرن
دایره المعارف بریتانیکا، شرکت
ماشینهای بافندگی دستی یا غیرخودکار فقط در مواردی استفاده میشوند که شرایط خاص (نخ، پارچه یا استفاده) باعث شود ماشینهای بافندگی بهطور خودکار دوباره پر شوند یا از نظر فنی نامناسب یا غیراقتصادی باشند. اساساً، آنها تفاوت کمی با دستگاه های بافندگی قدرت نیمه دوم قرن نوزدهم دارند. آنها خیلی سریعتر کار نمی کنند، اما بهتر مهندسی شده اند، به عنوان مثال، به جای چرخ دنده های ریخته گری از ماشین برش استفاده می کنند. اغلب هیچ روبنائی وجود ندارد که باعث تمیزی و روشنایی بهتر می شود. کانکتورهای هدل سفت و سخت استفاده می شود که منجر به تنظیم دقیق و پایدار سوله می شود. و معمولاً مکانیسم overpick با آندرپیک تمیزتر و ایمن تر جایگزین شده است.
ماشینهای بافندگی تخت یا خودکار که بهطور خودکار دوباره پر میشوند، مهمترین کلاس بافندگی مدرن هستند که برای طیف وسیعی از پارچهها در دسترس هستند. تقریباً در تمام این دستگاههای بافندگی، شاتل با جایگزینی خودکار ماسوره تخلیه شده با یک دستگاه کامل، پر میشود. بنابراین در اصل آنها همان ماشین های بافندگی خودکار هستند که در پایان قرن نوزدهم معرفی شدند. از آن زمان، ماشینهای بافندگی تعویض خودکار نیز معرفی شدهاند، اما تا حد زیادی منسوخ شدهاند، زیرا ماشینهای بافندگی تعویضکننده تا حدی توسعه یافتهاند که میتوانند با اکثر نخهایی که زمانی استفاده از شاتل برای آنها ضروری بود، مقابله کنند. بافندگی تعویض
جدا از اصلاحات مهندسی عمومی، ماشینهای بافندگی اتوماتیک عمدتاً از نظر عرضه پود پیشرفت کردهاند. جایگزینهایی برای ماسورهای که با دست پر میشود در حال حاضر به شکل لودر خودکار وجود دارد. و ماشین بافندگی اتوماتیک، ماشین بافندگی با مخروطهای بزرگ نخ تغذیه میشود، که روی پیچهای بافندگی پیچیده میشود. این جایگزین ها فقط با نخ های خاصی از نظر فنی امکان پذیر و اقتصادی هستند. بنابراین، هر سه نوع عرضه پود همچنان مورد استفاده قرار می گیرد. یک جایگزین برای باتری دوار، هنگامی که از بافت بیش از یک رنگ استفاده می شود، یک سری پشته های عمودی است.
اصل پر کردن شاتل برای هر سه سیستم یکسان است. هنگامی که شاتل در جعبه شاتل ثابت است و میله حمل نی در دورترین فاصله به سمت جلو قرار دارد، حسگر وارد شاتل می شود و حس می کند که آیا پود در نقطه فرسودگی است یا خیر. فلرها ممکن است مکانیکی یا الکتریکی باشند که به ترتیب بر روی آن تکیه دارند
تغییر در اصطکاک یا تغییر در مقاومت الکتریکی ناشی از عدم وجود پود. روش دیگر، با پودهای ظریف، ممکن است از یک حسگر نوری استفاده شود که برای عملکرد آن به تغییر در میزان نور منعکس شده در هنگام آشکار شدن پین لخت بستگی دارد.
هنگامی که حسگر احساس کرد که بوبین تقریباً خالی است، سیگنالهای مکانیکی یا الکتریکی به مکانیسم انتقال منتقل میشود که وقتی شاتل به طور مناسب در موقعیت مناسب قرار میگیرد و بهطور لحظهای در حال استراحت است، هم از نظر حرکت تار و هم در جهت پود، یک چکش جدید ایجاد میکند. ماسوره در موقعیت خود قرار می گیرد و به طور همزمان آن خالی از پایه باز شاتل خارج می شود. ماشین بافندگی با سرعت عادی خود در تمام طول مدت به کار خود ادامه می دهد.
در طول این عملیات، طول های ناخواسته پود ایجاد می شود که از سمت چپ امتداد می یابد. اینها، اگر کنترل و دفع نشوند، ممکن است به داخل پارچه راه پیدا کنند و به عنوان نقص ظاهر شوند. دستگاههای بافندگی مدرن روشهای مکانیکی قبلی را با مکش پنوماتیک تکمیل میکنند و در نتیجه ظریفترین پارچهها را میتوان بدون افت کیفیت بر روی دستگاههای بافندگی خودکار تعویضکننده ماسوره بافته کرد. برای اطمینان از برداشتن باقیمانده پود روی ماسوره قدیمی که تا چشم شاتل امتداد می یابد، یک کاتر به سمت جلو در جعبه شاتل حرکت می کند و درست قبل از بیرون ریختن ماسوره، پود را نزدیک چشم می برید.
سرعت بالا، که اغلب با استفاده از شاتل های بزرگ و سنگین همراه است، به این معنی است که این ماشین های بافندگی مدرن پر سر و صداتر از همیشه هستند. سطح سر و صدا در یک کارخانه نساجی معمولی بالاتر از سطحی است که در آن ناشنوایی پس از قرار گرفتن در معرض طولانی مدت رخ می دهد.
بافندگی های بدون شاتل سه نوع هستند که نوع اول غالب است: شاتل ساختگی، راپیر و جت سیال. نوع ساختگی شاتل، موفقترین دستگاه بافندگی بدون شاتل، از یک شاتل ساختگی استفاده میکند، پرتابهای که فاقد پود است، اما به روش شاتل از سوله عبور میکند و دنبالهای از نخ در پشت آن باقی میگذارد.
نوع راپیر با استفاده از یک راپیر یا یک جفت راپیر، یک برش پود را از یک بسته ثابت به داخل سوله منتقل می کند. راپیرها یا میلههای سفت و سخت یا نوارهای فولادی انعطافپذیر هستند که وقتی در سوله هستند مستقیم هستند اما در هنگام خروج روی چرخ پیچیده میشوند تا فضای کف را ذخیره کنند. ماشینهای بافندگی راپیر در مجموع سادهتر و همهکارهتر از ماشینهای بافندگی شاتل ساختگی هستند، اما نتوانستهاند به چنین نرخهای بالایی از درج پود دست یابند که حداکثر آن بیش از 400 یارد (365 متر) در دقیقه نیست. آنها از نظر تعداد راپیرهای به کار گرفته شده و نوع سلواژ ارائه شده متفاوت هستند. برخی از آنها با گرفتن انتهای آزاد پود و انتقال آن از طریق سوله به جای شروع با یک حلقه عمل می کنند. دستگاههای بافندگی جت سیال، که اخیراً از نوع بدون شاتل ساخته شدهاند، در مقیاس بسیار کوچکتری نسبت به دو نوع دیگر که در بالا توضیح داده شد، تولید و استفاده میشوند. آنها دو نوع هستند، یکی از یک جت هوا و دیگری یک جت آب برای به حرکت درآوردن طول اندازه گیری شده از پود در داخل سوله استفاده می کند. اهمیت این پیشرفت در این است که برای اولین بار هیچ چیز جامدی به جز پود به داخل سوله منتقل نمی شود، که مشکلاتی را که معمولاً با بررسی و حفاظت از تاب برداشته می شود را از بین می برد و صدا را تا حد قابل قبولی کاهش می دهد.
علاوه بر آن دسته بافندگی هایی که خود را به صورت صنعتی تثبیت کرده اند، دستگاه های بافندگی هنوز در مرحله آزمایشی هستند. توسعه ماشین بافندگی همیشه کند است: برخی از ماشینهای بافندگی که به تازگی مورد توجه قرار گرفتهاند، ریشه در اختراعاتی دارند که 50 یا حتی 100 سال قبل از آن ساخته شدهاند. شدیدترین فعالیت در زمینه ماشینهای بافندگی بدون شاتل است، زیرا این دستگاهها بیشترین چشمانداز را برای دستیابی به افزایش نرخ درج پود و اجتناب از معایب صدا، خطر، لرزش، مصرف برق بالا و عوامل فرسایشی در استفاده از شاتل ارائه میدهند. . نهايي در طرح مستقيم روشي است، هنوز هم آزمايشي، كه در آن پود با سرعت بالا به صورت طولي تار مي شود و تار را تحت حركت خود مي گذراند و چيزي جز چيدن پود وارد سوله نمي شود. نام اینرسی به این روش داده شده است. یک ماشین بافندگی آزمایشی دیگر از چندین راپیر برای درج پود استفاده می کند و علاوه بر این، هدل ها و نی را از بین می برد.
منبع مطلب
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0